امروز: پنجشنبه 9 فروردین 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی

دانلود تحقیق تعریف و اثبات عصمت پیامبران و امامان

دانلود تحقیق تعریف و اثبات عصمت پیامبران و امامان دسته: معارف اسلامی
بازدید: 2 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 38 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 51

عصمت پیامبران و امامان دوازده گانه ، ركن ركین تفكر شیعه و از ضروریات این مذهب است

قیمت فایل فقط 23,400 تومان

خرید

عصمت پیامبران و امامان دوازده گانه ، ركن ركین تفكر شیعه و از ضروریات این مذهب است . در تعریف عصمت بین عالمان شیعه اختلافاتی وجود دارد ، اما نوع ادله ای كه برای اثبات ضرورت عصمت پیامبران و امامان می‌آورند ، ناخودآگاه آنان را به تعریف واحدی از عصمت می‌رساند كه در آن ، مصونیت از هر گونه گناه ، خطا و لغزش(بزرگ یا كوچك، عمدی یا سهوی) و در تمام عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی مندرج می‌‌باشد .

از دیدگاه آقای مصباح یزدی :

 منظور از معصوم بودن پیامبران یا بعضی دیگر از انسانها تنها عدم ارتكاب گناه نیست ، زیرا ممكن است یك فرد عادی هم مرتكب گناهی نشود ….بلكه منظور این است كه شخص ، دارای ملكه نفسانی نیرومندی باشد كه در سخت ترین شرایط هم او را از ارتكاب گناه باز دارد . ملكه‌ای كه از آگاهی كامل و دائم به زشتی گناه و اراده قوی بر مهار كردن تمایلات نفسانی حاصل می‌‌گردد . و چون چنین ملكه‌ای با عنایت خاص الهی تحقق می‌‌یابد، فاعلیت آن به خدای متعال نسبت داده می‌شود.[1]

 منظور از گناه كه شخص معصوم مصونیت از ارتكاب آن دارد، عملی است كه در لسان فقه، حرام نامی‌ده می‌‌شود و همچنین ترك عملی است كه در لسان فقه واجب شمرده می‌شود.[2]


از دیدگاه آقای جعفر سبحانی :

 عصمت به معنی مصونیت بوده و در باب نبوت دارای مراتب زیر است :

الف . عصمت در مقام دریافت ، حفظ و ابلاغ وحی

ب . عصمت از معصیت و گناه

ج . عصمت از خطا و اشتباه در امور فردی و اجتماعی .[3]

البته مصونیت از خطا در « مسائل عادی زندگی » ، « داوری در منازعات » ،« تشخیص موضوعات احكام دینی » و حتی مصونیت از « برخی بیماری‌های جسمی‌… كه مایه تنفر و انزجار مردم می‌‌گردد » نیز از دیدگاه آقای سبحانی در تعریف عصمت گنجانده شده است .

از دیدگاه آقای ابراهیم امی‌نی :

« عصمت عبارت است از یك نیروی فوق العاده باطنی و یك صفت نیرومند نفسانی كه در اثر مشاهده حقیقت جهان هستی و رویت ملكوت و باطن عالم وجود حاصل می‌شود. این نیروی فوق العاده غیبی در هركسی وجود پیدا كرد از مطلق خطا و گناه معصوم خواهد بود و از جهات مختلف بیمه شده است :

  1. در مقام تلقی وحی و درك واقعیات خطا نمی‌‌كند.
  2. در مقام ضبط و نگهداری احكام و قوانین اشتباه و سهو ندارد.
  3. در مقام ابلاغ و اظهار احكام مرتكب اشتباه و گناه نمی‌‌شود.

4- در مقام عمل از لغزشهای عمدی و سهوی مصونیت دارد . هرگز گناه نمی‌كند و احتمال خطا و گناه درباره اش صفر است.»[4]

دیدیم كه از نظر آقایان امی‌نی و سبحانی ، عصمت عبارتست از مصونیت از هر گونه گناه و خطا و لغزش ( چه عمدی و چه سهوی) و در تمام عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعی ، اما از نظر آقای مصباح یزدی ، عصمت فقط به معنی مصونیت از ارتكاب گناه است ، آن هم گناهی كه در لسان فقه گناه شمرده شود نه هرگونه گناهی . در ضمن از نظر قاطبه علمای شیعه پیامبران و امامان ، از همان آغاز زندگی ( یعنی تولد وطفولیت ) تا آخر عمر معصوم هستند، نه اینكه بعد از نبوت یا امامت معصوم شوند . پس به طور خلاصه نظریه عصمت از دیدگاه شیعه چنین است :

« پیامبران و امامان دوازده‌گانه ، در تمام طول عمر معصوم هستند .»

 ادله عقلی عصمت پیامبران ( و امامان )

دراینجا به چند نمونه از ادله عقلی شیعه كه در آنها سعی شده است تا ضرورت عقلی عصمت پیامبران اثبات شود ، اشاره می‌كنیم و به نقد آنها می‌پردازیم .

دلیل اول  « پیامبران الهی در عمل به احكام شریعت ، از هر گونه گناه و لغزش مصونیت دارند و اصولا هدف از بعثت پیامبران در صورتی تحقق می‌پذیرد كه آنان از چنین مصونیتی برخوردار باشند . زیرا اگر آنان به احكام الهی كه خود ابلاغ می‌كنند دقیقا پایبند نباشند ، اعتماد به صدق گفتار آنها از می‌ان می‌رود و در نتیجه هدف نبوت تحقق نمی‌‌یابد .» [5]

« عصمت برای پیامبران لازم است تا وثوق به گفتار آنها حاصل شود و غرض از نبوت تحقق یابد»[6]

دلیل فوق از جهات گوناگون قابل خدشه است كه به چند مورد آن اشاره می‌‌كنیم:

  1. این استدلال اگر هم درست و كامل باشد فقط ضرورت مصونیت از گناهان عمدی آن هم گناهانی كه در ملأعام و در انظار مردم انجام گیرد را اثبات می‌‌كند ، نه گناهانی كه در اثر غفلت و سهو و نسیان گاهی گریبانگیر آدمی‌می‌شود و نه گناهان پنهانی و دور از چشم مردم وجود سهو و نسیان و ابتلا به غفلتهای آنی و زودگذر در انسان امری طبیعی و مورد قبول همه است و هیچ كس تنها به دلیل اینكه گاهی در اثر سهو و فراموشی مرتكب بعضی گناهان خصوصا گناهان كوچك می‌‌شود ، مورد بی اعتمادی مردم قرار نمی‌‌گیرد . آری اگر شخصی غرق در گناه بوده و آلودگی او به رذائل اخلاقی ( كماً و كیفاً ) در سطح بالایی باشد به او نمی‌‌توان اعتماد و اطمی‌نان كرد و اگر چنین شخصی ادعای پیامبری كند ، ادعایش مورد پذیرش مردم قرار نمی‌گیرد . اما اگر یك انسان وارسته و متصف به صفات نیك انسانی و آراسته به فضائل اخلاقی كه هر چند معصوم نیست، اما در مجموع انسان پاك و با فضیلتی است و مردم او را به عنوان یك انسان سالم و خوب می‌شناسند ، ادعای پیامبری كند ، ادعای او مورد توجه و تأمل قرار می‌‌گیرد و در مردم تأثیر می‌‌گذارد، مضافا بر اینكه پیامبر فقط ادعای پیامبری نمی‌‌كند، بلكه برای اثبات پیامبری خود دلایل و براهین و معجزاتی هم به مردم ارائه می‌‌دهد و همی‌ن معجزات به علاوه جاذبه معنوی و تاثیر كلامش در بیدار كردن فطرت خفته انسانها اطمی‌نان مردم نسبت به پیامبر را جلب می‌‌كند . پس از آن هم اگر خود پیامبر مرتباً و به دفعات ، احكام الهی را نقض كرده و مرتكب معاصی و یا اعمال زشت و ناپسند ( آن هم به طور عمد و در حضور دیگران ) شود ، ممكن است پیامبری او زیر سؤال برود و مردم به صدق گفتار او شك كنند . اما اگر فقط به درموارد بسیار اندك و در اثر سهو و فراموشی مرتكب بعضی از گناهان شود ، دلیلی ندارد كه مردم به صداقت او در ادعایش ( مبنی بر نبوت ) شك كنند . در این استدلال فرض بر این است كه برای انسان فقط و فقط دو حال وجود دارد : 1. غرق بودن در گناه و آلودگی‌های اخلاقی 2. معصوم بودن . به عبارتی دیگر گویا هر انسانی یا معصوم است یا غرق در گناه . و بعد گفته‌اند اگر كسی غرق در گناه باشد ، مردم به صدق گفتار او اعتماد و اطمی‌نان نخواهند كرد  پس كسی كه مدعی پیامبری است باید معصوم باشد تا مرد به او اعتماد كنند و هدف از نبوت حاصل گردد . غافل از اینكه در اینجا حالت سومی‌هم هست و آن اینكه شخص مدعی پیامبری، اگر چه معصوم نیست، اما غرق در گناه و الودگی های اخلاقی هم نیست و در مجموع انسان پاك و وارسته ای است و به دلیل همی‌ن وارستگی و پاكی و صداقت و امانتداری و جاذبه معنوی كه دارد، مردم نسبت به او احساس محبت و اطمی‌نان می‌كنند و ادعای چنین شخصی مبنی بر نبوت ـ كه علاوه بر سابقه خوب و جایگاهی در دل مردم دارد، برای اثبات ادعای خود معجزه هم می‌‌آورد ـ زمی‌ن تا آسمان فرق دارد با ادعای یك شخص فاسق و گناهكار ( یا حتی عادی ) كه هیچ جایگاهی كه در دل مردم ندارد و در ضمن برای اثبات ادعای خود ، نمی‌‌تواند معجزه ای ارائه دهد .
  2. همان طور كه در ابتدی بند پیشین آوردیم ، این استدلال حداكثر ضرورت عصمت ظاهری پیامبران را اثبات می‌‌كند . به عبارت دیگر اگر اعتماد مردم را مبنا قرار دهیم كافی است شخص مدعی پیامبری ، انسانی ظاهر الصلاح باشد یعنی در ملأ عام و در انظار مردم مرتكب گناهان یا اعمال زشت و ناپسند نشود، تا مردم به او اطمی‌نان كنند . اما ضرورتی ندارد كه شخص ، از هرگونه خطا و لغزش و گناهی ـ چه در ظاهر و چه در پنهان ـ مصون باشد . پس این دلیل ، ناتمام است .
  3. 3.استدلال فوق اگر هم درست و تمام باشد فقط ضرورت عصمت از گناه را اثبات می‌كند نه عصمت از خطا و اشتباه ، و این نكته مهمی‌است . پیامبران همواره اعلام می‌‌كنند كه ما هم بشری مثل شما و همه افراد نوع بشر هستیم و تنها فرق ما با شما این است كه به ما وحی می‌‌شود . محتوای وحی الهی هم ، همان چیزی است كه در كتب آسمانی آمده است یعنی مجموعه ای از معارف الهی و دستورات و احكام كلی كه دینداران ، مكلفند به آنها عمل كنند . پیامبران هیچگاه اعلام نمی‌‌كنند كه تمام اعمال و حركات ریز و درشت ما ( حتی در حوزه زندگی فردی و خصوصی ) به راهنمایی وحی انجام می‌‌شود ، تا اگر مردم خطایی در اعمال او دیدند ( مثلا اشتباه درانتخاب همسر ) نسبت به ادعاهای او شك كنند . بنابراین به عنوان مثال ، اگر پیامبر اسلام (ص) در انتخاب نگهبانان لایق و امانتدار و مطیع ، در سپردن تنگه كوه احد به آنها اشتباه كند و این اشتباه باعث شكست در جنگ شود ، هیچكس نسبت به پیامبر بودن آن حضرت شك نمی‌‌كند ، چرا كه آن حضرت مدعی نبوده است كه سپردن این امر به افراد مذكور ، به فرمان خدا و از طریق وحی بوده است .
  4. 4.دلیل مذكور ، با این مدعا كه صفت عصمت قابل شناسایی توسط مردم نیست ، در تناقض آشكار است . همان طور كه می‌دانیم بنا به ادعای شیعه ، امام و جانشین پیامبر (ص) باید معصوم باشد و چون صفت عصمت ، قابل تشخیص و شناسایی توسط مردم نیست ، پس امامت باید با نصب الهی و معرفی پیامبر ( یا امام معصوم قبلی ) تحقق یابد. به عبارت دیگر امامت باید منصوص باشد . اما در این استدلال ، گفته می‌‌شود كه اگر پیامبری معصوم نباشد ، مردم به او اعتماد نمی‌‌كنند و لذا غرض از نبوت حاصل نمی‌‌شود. سؤال این است كه مردم چگونه می‌‌توانند به عصمت شخص پی‌ببرند تا بعد از آن ، ادعای او مبنی بر نبوت را بپذیرند و به او اعتماد كنند ؟ آنچه مردم می‌‌توانند به آن پی ببرند حداكثر ، این است كه از فلان شخص ( كه اكنون مدعی نبوت است ) تاكنون گناه یا خطا یا عمل زشتی دیده نشده است . اما همه می‌دانیم كه این با عصمت فرق دارد . ممكن است آن شخص در خلوت و پنهانی مرتكب اعمال زشت و ناپسندی شده، اما مردم خبر نداشته باشند . پس راهی برای اثبات عصمت یك شخص برای مردم وجودندارد. حال چگونه است كه مردم ـ بدون آنكه بتوانند به عصمت كسی اطمی‌نان پیدا كنند ـ دعوت پیامبران را می‌پذیرند و به آنها اعتماد و اطمی‌نان می‌‌كنند ؟

5- و آخرین اشكال این است كه اگر دلیل مذكور درست باشد ، لازم می‌‌آید كه عصمت را نه تنها در پیامبران ( وامامان ) بلكه در عالمان ، مجتهدان ، قضات ، فرماندهان نظامی‌، زمامداران و هر انسانی كه مقام یا شغل مهم و حساسی دارد نیز شرط بدانیم . چرا كه با همی‌ن روش می‌‌توان چنین استدلال كرد كه اگر مجتهد معصوم نباشد ، مردم نمی‌‌توانند به او اعتماد كنند و زمام امور آخرت خود را با تقلید از او به دست او بسپارند . همی‌ن طور اگر قاضی معصوم نباشد ،مردم نمی‌‌توانند به او اعتماد كنند و در منازعات و اختلاقاتی كه جان و مال و آبرو و حیثیت آنها در خطر است ، به او رجوع كنند . پس ضرورت دارد كه قاضی هم معصوم باشد! و حتی شهود نیز باید معصوم باشند ، چرا كه اگر معصوم نباشند نمی‌‌توان به صدق گفتار آنان وثوق پیدا كرد و می‌‌دانیم كه شهادت دروغ آنها ممكن است جان و مال و حیثیت و آبروی انسانهای بی گناهی را به خطر اندازد و این در منازعات كلان و درسطوح بالای حكومت و جامعه آشكارتر می‌‌شود . زیرا ممكن است قضاوت غلط و ناعادلانة قاضی و شهادت دروغ شاهدان ، ضربه بزرگی به حكومت و جامعه بزند و چوب این گناه را می‌لیونها انسان بی‌گناه و مظلوم بخورند . ممكن است در مورد شرط عصمت در مجتهدین و مراجع تقلید بگویید كه امامان معصوم در احادیث و روایاتی به ما دستور داده‌اند كه در زمان غیبت به مجتهدین رجوع كنیم . اما سؤال این است كه اولاً  چه كسانی این احادیث را برای ما نقل كرده‌اند ؟ لاجرم مستحضر هستید كه ناقلان این احادیث ، همان فقیهان و مجتهدان هستند كه همه غیر معصومند . حال چگونه می‌‌توان به صدق گفتار آنها وثوق پیدا كرد ؟ مخصوصا اگر به این مطلب توجه كنیم كه در این «ادعاها» آنان ذینفع هم هستند . پس بنا به منطق شیعه باید گفت : «عصمت در فقها لازم و ضروری است تا وثوق به گفتار آنها حاصل آید» ثانیا چگونه ممكن است امامان معصوم با دستورات خود ، قواعد عقلی و منطقی را نقض كنند!؟

دلیل دوم . هدف اصلی از بعثت ایشان  ]پیامبران [راهنمایی بشر بسوی حقایق و وظایفی است كه خدای تعالی برای انسانها تعیین فرموده است و ایشان در حقیقت نمایندگان الهی در می‌ان بشر هستند، كه باید دیگران را به راه راست هدایت كنند . حال اگر چنین نمایندگان و سفیرانی پای بند به دستورات الهی نباشند و خودشان بر خلاف محتوای رسالتشان عمل كنند ، مردم رفتار ایشان را بیانی مناقض با گفتارشان تلقی می‌كنند و دیگر به گفتارشان هم اعتماد لازم را پیدا نمی‌‌كنند و در نتیجه ، هدف از بعثت ایشان بطور كامل تحقق نخواهد یافت . پس حكمت و لطف الهی اقتضاء دارد كه پیامبران ، افرادی پاك و معصوم از گناه باشند و حتی كار ناشایسته‌ای از روی سهو و نسیان از ایشان سرنزند تا مردم گمان نكنند كه ادعای سهو و نسیان را بهانه‌ای برای ارتكاب گناه قرار داده‌اند .»[7]

باز هم می‌‌گوییم اگر پیامبران خودشان «پای بند به دستورات الهی نباشند »،مردم دیگر به آنها اعتماد نخواهند كرد ، اما اگر پای‌بند باشند ولی در موارد استثنایی آن هم نه به صورت عمد، بلكه از روی سهو و نسیان پایشان بلغزد و مرتكب گناهی شوند لكن زود توبه و استغفار كرده و در تدارك جبران آن باشند ، مردم به هیچ وجه اعتمادشان را نسبت  آنها از دست نمی‌‌دهند. این دلیل ( مانند دلیل قبل ) حداكثر چیزی را كه می‌‌تواند اثبات كند این است كه پیامبران وپیشوایان دین نباید افرادی لاابالی و بی قید و بند باشند، اما لا ابالی بودم نقیض عصمت نیست تا با رد آن ، ضرورتاً عصمت را نتیجه بگیریم بلكه ضد آن است و بین این دو ، شقوق دیگری هم وجود دارد كه حداقل بعضی از این شقوق سلب كننده اعتماد مردم نسبت به پیامبران نمی‌‌شود . درمورد مصونیت از هر گونه سهو و نسیان هم داستان از همی‌ن قرار است .اگر سهو و نسیان به دفعات زیاد و به طور مكرر باعث انجام كارهای ناشایست شود، ممكن است سلب اعتماد مردم را به دنبال بیاورد . اما در موارد كم و استثنایی هیچگاه باعث سلب اعتماد مردم نمی‌‌شود. چرا كه مردم پیامبر را بشری مانند خود می‌‌دانند و سهو و نسیان ( در حد متعارف ) را امری طبیعی قلمداد می‌‌كنند .

دلیل سوم .« ]پیامبران[ علاوه بر اینكه موظفند محتوای وحی و رسالت خود را به مردم ابلاغ كنند و راه درست را به ایشان نشان دهند ، همچنین وظیفه دارند كه به تزكیه و تربیت مردم بپردازند و افراد مستعد را تا آخرین مرحله كمال انسانی برسانند . به دیگر سخن : ایشان علاوه بر وظیفة تعلیم و راهنمایی ، وظیفه تربیت و راهبری را نیز به عهده دارند، آن هم تربیتی همگانی كه شامل مستعدترین و برجسته‌ترین افراد جامعه نیز می‌‌شود و چنین مقامی‌در خور كسانی است كه به عالی‌ترین مدارج كمال انسانی رسیده باشند و دارای كامل ترین ملكات نفسانی ( ملكه عصمت ) باشند.»


فایل ورد 51 ص

قیمت فایل فقط 23,400 تومان

خرید

برچسب ها : تعریف اثبات عصمت پیامبران امامان , امام معصوم , پیامبران معصوم

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر